شهیدان را به خاک نسپاریم به یاد بسپاریم .
" سردار شهید همت "
خاطراتی از فاتح خرمشهرسرلشکر شهید حسین خرازی
خط شکن
به جای آنکه در سنگر فرماندهی بنشیند و بچه های خط شکن را راهنمایی کند خودش خط شکن بود . اولین نفری بود که همیشه خودش را به خاکریز دشمن می رساند . کمتر اتفاق می افتاد که حاج حسین موقع عملیات جلوتر دیده نشود.
ایثار
ترکش توپ خرده بود به گلوشان . خودش و راننده اش . خون ریزیش شدید شده بود و نمی گذاشت زخمش را ببندم . می گفت اول اون . اون زن و بچه داره امانته دست من و بی هوش شد .
مثل همه
یک روز برای ناهار مسئولین چلوکباب آوردند. ولی غذای بقیه بچه ها چیز دیگری بود . وقتی حاج حسین از جریان مطلع شد پرخاش کنان به مسئولین تدارکات گفت :" چرا برای ما چلو کباب آوردید و برای دیگران نبردید؟ فورا یا فکری برای آنها بکنید یا این غذا را از جلوی من بردارید ." بعد هم لب به غذا نزد.
احترام به علماء
احترام خاصی برای روحانیت قائل بود . در برابر آنها خود را کوچک می گرفت . بارها در مقابل چشم نیروهای لشکر دست علمایی که در لشکر حضور پیدا می کردند را می بوسید . می گفت :" ما هر چه داریم از این علمای شیعه داریم "
نا شناس
1) به آرپی جی زن گفتم چرا شلیک نمی کنی ؟ گفت نیروی کمکی من رفته موشک بیاره . چند دقیقه بعد حسین از راه رسید . خسته و کوفته با یک گونی موشک آرپی جی . بعد هم شروع کرد به بستن خرج موشک . فهمیدم کمک آرپی جی زن هم شده .
2) حمام خراب شده بود . حاج حسین به راننده تانکر آب گفت :" برادر می شود لوله آب را روی سر من بگیری تا سرم را بشویم ؟" راننده تانکر گفت :" مگر خون تو از بقیه رنگین تر است برو در نهر شنا کن " حاجی گفت :" من به آن آب حساسیت دارم ." بالاخره با اصرار راننده شیلنگ را روی سر حاجی گرفت . موقع شستن سر به خاطر اینکه حاجی یک دست داشت مقداری در شستن شامپوها معطل شد . راننده گفت: " مردم با دو دست کم می آرن . تو نصفه اومدی چه کار کنی . اصلا دست و پاگیر هستی . جبهه شده بچه باز ی. حالا یک چیز شنیده اند همه می خوان بشن خرازی . یکی نیست بگه پدر آمرزیده ها او که می بینی جنسش فرق داره ." حاج حسین همچنان ساکت بود . آخر سر هم راننده برای شوخی آب را گرفت داخل یقه حاجی و او را خیس کرد . حسین هم خندید و بعد به طرف قرارگاه رفت. راننده هنوز نمی دانست با چه کسی طرف بوده است .
پیش بینی شهادت
گفت:" من در این عملیات شهید می شم ." گفتم :" اگر شهید شدی اسم بچه ات را چه بگذارند؟ " گفت مهدی . این صحبت ها بیست ساعت قبل از شهادتش بود .
مقام معظم رهبری :
" او ( حسین خرازی ) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره هایی از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبرد بی امان با دشمنان اسلام در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاء الله پیوست . "
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :6
بازدید دیروز :2 مجموع بازدیدها : 90861 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|