شهید هدایت ا.. حیدری

هدایت ا…

مظلوم و با وقار و کم حرف بود ،عاشق مجلس سید الشهدا. علاقه عجیبی به مسجد و اصول اسلامی داشت . شروع دوره راهنمائیش مصادف بود با اوج گیری انقلاب . از محیط تظاهرات دور بود ، اما وقایع را خیلی خوب دنبال می کرد . تو بحثها ، صحبتها ، مقاله و انشاء، خط انقلاب را دنبال می کرد . سال 59 بود و با خانواده رفت اصفهان . تو انجمن اسلامی دبیرستان فلاورجان شروع کرد به فعالیت . با خودش گفت ؛ نه اینجوری نمیشه باید خودمو بهتر بسازم...

به حساب خودتون برسید قبل از اینکه دیر بشه

شروع کرد به خود سازی و برنامه روزانه ای برای حساب وکتاب کردن اعمال خودش تهیه کرد . به خود سازی دائمی و عملی . آخرشم مزدشو گرفت . تو همین دوران هم مظلومیت و سکوت خودشو حفظ کرده بود . بی جهت سخن نمی گفت . دید ظرفیت وجودیش برای فراگیری علم و معارف بالاتر از این حر فاست ،رفت شد طلبه مدرسه علمیه امام صادق اصفهان.

قناعت….

در طی مدتی که میرفت حوزه ، از نظر مالی تو سطح پایینی بود اما همیشه قناعت می کرد . با کمبود ها با جان و دل می ساخت و با عشق درس می خوند .

روزها با بی سحری روزه می گرفت و شب ها با اندک افطار می کرد . عجیبه با این وجود هم از اهدای خون دریغ نداشت .

حق الناس … حق الناس … حق الناس

مادرش میگه ؛(( تو دلم موند چیزی ازم بخواد ، دیدار آخری مارو که راضی کرد ، اسباب سفرشو که بست گفتم ؛ مادر ! اونجا که بهت لباس میدن . گفت؛ نه مادر ، وسائل جبهه مال بیت الماله ، با همون کاپشن خیش رفت جبهه..))

طلاب و امام

وصیت می کنم برادران طلاب را به آنچه که امام در کتاب جهاد اکبر نصیحت فرمود. ((هر قدمی که برای تحصیل علم بر می دارید ، قدمی هم برای کوبیدن خواسته های نفسانی ، تقوای قوای روحانی ، کسب مکارم الاخلاق ، تحصیل معنویات و تقوا بردارید ، که اگر به سبب اعمال و رفتار ناروای شما یک نفر گمراه شد ، و از اسلام برگشت ، مرتکب اعظم کبائر می باشید و مشکل است توبه شما قبول شود .))

خود سازی ، علم و جهاد ، باهم

عاشق درس بود اما به موقعش گفت ؛ (( اکنون وقت درس خواندن نیست ، باید رفت . انشاءا… اگر برگشتم باز هم می توان ادامه داد ، اما اگر این جنگ ضرری به انقلاب و اسلام بزند دیگر قابل جبران نخواهد بود .))

وما…

…وما باز تو این اخلاق ناب شهدا می مونیم و دیگه برامون مبهم نیست که چرا به اینا میگن شهید…